- تولی کردن
- دوستی کردن، روی آوردن
معنی تولی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ایجاد کردن پدید آوردن
پرهیز و حذر کردن
گرازیدن
Manufacture, Produce, Spawn
производить , порождать
herstellen, produzieren, erzeugen
виробляти , породжувати
produkować, rodzić
制造 , 生产 , 产卵
fabricar, produzir, gerar
fabbricare, produrre, generare
fabricar, producir, criar
fabriquer, produire, engendrer
produceren, voortbrengen
ผลิต , ผลิต , คลอด
memproduksi, menghasilkan
صنع , أنتج , ولد
उत्पादन करना , उत्पन्न करना , उत्पन्न करना
לייצר , לייצר , להמליץ
製造する , 生産する , 産む
제조하다 , 생산하다 , 낳다
üretmek, doğurmak
kutengeneza, kuzalisha
উৎপাদন করা , উৎপাদন করা , জন্ম দেওয়া
پیدا کرنا , پیدا کرنا , پیدا کرنا
نوبان کردن شاهیار کردن، جانشین کردن ولی قرار دادن، طعامی که، ولیعهد کردن جانشین کردن: (طغرل بک را فرزند نبود الب ارسلان محمد پسر برادرش داود را ول و وصی کرد)، کسی را بمیزبانی و پرداخت مخارج عیش و عشرت راضی کردن: (دیشب فلان کس را ولی کردیم و عرق سیری خوردیم خ) ولیکن: استثنا را رساند ولی اما: (ولیکن ز دستور باید شنید بد و نیک بی او نیاید پدید) (شا)، از این جهت بالنتیجه. توضیح ولیکن از (ولکن) عربی ممال شده و بنابراین کاف آن مکسوراست نه مفتوح
((کَ دَ))
فرهنگ فارسی معین
ولی قرار دادن، جانشین کردن، کسی را به میزبانی و پرداخت مخارج عیش و عشرت راضی کردن
آماسیدن
پرداختن به
آگهی دادن
زیر فرمان گرفتن، رام کردن
نقل مکان کردن
واگشودن باز گشودن باز تاراندن از هم گشادن (چیزی را) تجزیه کردن، فانی کردن (چیزی را) بگذاختن محو کردن